توافق هسته ای ایران و آمریکا | تحلیل جامع موانع و چشمانداز رفع تحریمها
- رضا شمسی
- 10 دقیقه
در دنیای پرتلاطم دیپلماسی بینالمللی، رابطه ایران و آمریکا و توافق هسته ای همچنان یکی از پیچیدهترین معادلات سیاسی جهان است. با بازگشت دونالد ترامپ به کاخ سفید در سال ۲۰۲۵ و آغاز دور جدیدی از مذاکرات، این پرسش کلیدی مطرح میشود: آیا دو کشور میتوانند به توافقی برسند که منجر به رفع تحریمها و کاهش تنشها در منطقه شود؟ این مقاله با نگاهی واقعبینانه و مبتنی بر تحلیلهای کارشناسی، چشمانداز آینده مذاکرات را بررسی میکند.
فهرست مطالب
پیشگفتار: یک بازی شطرنج دیپلماتیک
دیپلماسی پیچیده و پرمخاطره
در دنیای پرآشوب سیاست بینالملل، مذاکرات ایران و آمریکا مثل یک بازی شطرنج پیچیده است؛ هر حرکت با دقت و محاسبه، و هر اشتباه با هزینهای سنگین. سالهاست که این دو کشور بر سر برنامه هستهای ایران، تحریمهای اقتصادی، و نفوذ منطقهای در خاورمیانه در تقابلاند.
حالا، در بهار ۲۰۲۵، با بازگشت دونالد ترامپ به کاخ سفید و ازسرگیری مذاکرات غیرمستقیم در شهرهایی مثل رم و مسقط، دوباره این پرسش مطرح شده: آیا ایران و آمریکا میتوانند به توافقی برسند که تحریمها را بردارد و تنشها را کاهش دهد؟ من، بهعنوان یک تحلیلگر مسائل بینالملل، در این مقاله تلاش میکنم با نگاهی واقعبینانه و مبتنی بر گزارشهای رسانههای معتبر آمریکایی، اظهارات مقامات، و تحلیلهای موجود، به این پرسش پاسخ دهم.
گذشتهای پرتلاطم: از برجام تا فشار حداکثری
سال | رویداد کلیدی | پیامد |
---|---|---|
2015 | امضای توافق هستهای (برجام) | محدودیت برنامه هستهای ایران در مقابل رفع تحریمها |
2018 | خروج یکجانبه آمریکا از برجام | آغاز سیاست “فشار حداکثری” و بازگشت تحریمها |
2019-2023 | کاهش تعهدات برجامی ایران | افزایش غنیسازی اورانیوم تا سطح 60 درصد |
2025 | بازگشت ترامپ به قدرت | آغاز دور جدید مذاکرات غیرمستقیم |
برای فهم وضعیت کنونی، باید نگاهی به عقب بیندازیم. توافق هستهای ۲۰۱۵، یا همان برجام، نقطه عطفی در روابط ایران و غرب بود. ایران پذیرفت برنامه هستهایاش را محدود کند، و در مقابل، تحریمهای اقتصادی مرتبط با هستهای لغو شد. اما این آرامش دیری نپایید.
در سال ۲۰۱۸، دونالد ترامپ، رئیسجمهور وقت آمریکا، یکجانبه از برجام خارج شد و سیاست “فشار حداکثری” را در پیش گرفت: تحریمهای فلجکننده، محدودیت فروش نفت، و حتی تهدید نظامی. ایران هم در پاسخ، از تعهدات برجامیاش عقبنشینی کرد و غنیسازی اورانیوم را تا سطوح نگرانکنندهای (مثل ۶۰ درصد) افزایش داد.
از آن زمان، مذاکرات برای احیای برجام یا رسیدن به توافقی جدید بارها شروع و متوقف شده است. حالا، در سال ۲۰۲۵، با بازگشت دوباره ترامپ به قدرت، مذاکرات غیرمستقیم از سر گرفته شده، اما این بار با پویایی متفاوتی. آمریکا شروط سختتری مطرح کرده، و ایران هم با دست پر از نظر اقتصادی (به لطف فروش نفت به چین و دور زدن تحریمها) اما تحت فشار داخلی، به میدان آمده است.
مذاکرات رم: یک نور در انتهای تونل؟
نتایج کلیدی مذاکرات رم (آوریل ۲۰۲۵)
استیو ویتکاف، فرستاده ویژه آمریکا، گفتوگوها را “سازنده” توصیف کرده است.
منابع نزدیک به مذاکرات از “خوشبینی محتاطانه” سخن گفتهاند.
دو طرف توافق کردهاند که مجدداً به میز مذاکره بازگردند.
طبق گزارشهایی که از والاستریتژورنال و نیویورکتایمز خواندهام، مذاکرات غیرمستقیم اخیر در رم (آوریل ۲۰۲۵) یک گام رو به جلو بوده. استیو ویتکاف، فرستاده ویژه آمریکا، که ظاهراً دیپلماتی زیرک و عملگراست، این گفتوگوها را “سازنده” توصیف کرده و گفته دو طرف قرار است دوباره سر میز بنشینند. منابع نزدیک به مذاکرات، که احتمالاً از تیمهای دیپلماتیک یا رسانهای درز کردهاند، از نوعی “خوشبینی محتاطانه” حرف میزنند. اما بیایید واقعبین باشیم: در دیپلماسی، خوشبینی محتاطانه معمولاً یعنی “هنوز خیلی راه داریم.”
خواستههای اصلی دو طرف
- ایران: رفع کامل تحریمها، آزادسازی داراییهای بلوکهشده، و تضمین پایبندی آمریکا به توافق
- آمریکا: توقف کامل غنیسازی اورانیوم، محدود کردن برنامه موشکی، و کاهش نفوذ منطقهای ایران
ایران روی یک چیز پافشاری میکند: رفع کامل تحریمها، آزادسازی داراییهای بلوکهشده (مثل میلیاردها دلار در بانکهای کره جنوبی و ژاپن)، و تضمین اینکه آمریکا دوباره زیر میز نزند. در مقابل، آمریکا، بهویژه با تیم تندروی جدیدش، خواستههایی دارد که خواندنش هم نفسگیر است: توقف کامل غنیسازی اورانیوم، نابودی زیرساختهای پلوتونیوم، محدود کردن برنامه موشکی، و حتی دست کشیدن ایران از حمایت گروههایی مثل حزبالله و انصارالله. مارکو روبیو، وزیر خارجه جدید، که به نظر میرسد از همان روز اول شمشیر را از رو بسته، این شروط را علناً اعلام کرده.
دو طرف، دو دنیا
آمریکا: ترکیبی از فشار و مذاکره
دولت دوم ترامپ انگار از تجربه دوره اول درس گرفته، اما هنوز همان روحیه تهاجمی را دارد. از یک طرف، مذاکره میکنند و حرف از “دیپلماسی” میزنند؛ از طرف دیگر، تحریمهای جدید علیه شرکتهای مرتبط با برنامه هستهای و فروش نفت ایران اعمال میکنند.
این دوگانگی تصادفی نیست. به نظرم، تیم ترامپ میخواهد ایران را در تنگنا نگه دارد تا امتیاز بیشتری بگیرد. کاخ سفید بارها گفته: “یا توافق، یا فشار بیامان.” حتی شایعاتی هست که پنتاگون سناریوهای نظامی را هم روی میز نگه داشته، هرچند بعید میدانم در این مقطع کسی بخواهد جنگی تمامعیار راه بیندازد.
نکته جالب اینجاست که آمریکا دیگر فقط به برنامه هستهای ایران نگاه نمیکند. روبیو و مشاورانش، مثل جرد کوشنر که دوباره در صحنه پیدایش شده، معتقدند توافق باید “جامع” باشد؛ یعنی ایران نهتنها باید برنامه هستهایاش را کنار بگذارد، بلکه باید نفوذش در منطقه را هم محدود کند. این برای ایران مثل درخواست تسلیم کامل است.
ایران: انعطاف زیر فشار؟
ایران اما داستان خودش را دارد. اقتصادش زیر بار تحریمها کمر خم کرده، تورم سر به فلک کشیده، و مردم عادی دارند هزینه این تقابل را میپردازند. با این حال، ایران نشان داده که میتواند با دور زدن تحریمها، مثلاً از طریق فروش نفت به چین، سرپا بماند.
این موضوع به تهران اعتمادبهنفس داده که با دست خالی سر میز مذاکره نرود. مقامات ایرانی، از جمله وزیر خارجه، بارها گفتهاند: “تحریمها باید کامل برداشته شود، وگرنه هیچ.” آنها همچنین از آمریکا تضمین میخواهند که توافق بعدی قربانی سیاست داخلی واشنگتن نشود.
اما فشارهای داخلی در ایران هم کم نیست. تندروها در تهران معتقدند هرگونه عقبنشینی برابر است با ضعف، و این میتواند مذاکرهکنندگان ایرانی را در موقعیت سختی قرار دهد. از طرفی، برخی منابع میگویند ایران ممکن است حاضر باشد غنیسازی را به سطح ۳.۶۷ درصد (مطابق برجام) برگرداند، به شرطی که تحریمهای نفتی و بانکی برداشته شود. این میتواند یک نقطه شروع باشد، اما هنوز خیلی از جزئیات مبهم است.
موانع: قلههایی که باید صعود شوند
اگر بخواهم صریح باشم، راه رسیدن به توافق پر از سنگلاخ است. چند مانع کلیدی وجود دارد:
موانع اصلی در مسیر توافق
- شروط غیرواقعی آمریکا: وقتی آمریکا از ایران میخواهد برنامه موشکی و نفوذ منطقهایاش را کنار بگذارد، عملاً دارد از تهران میخواهد هویت استراتژیکش را تغییر دهد. این برای ایران قابلقبول نیست.
- فشار اسرائیل و تندروها: اسرائیل، که برنامه هستهای ایران را تهدیدی وجودی میداند، لابی سنگینی علیه توافق دارد. نفوذ اسرائیل در کنگره و محافل سیاسی آمریکا قابلچشمپوشی نیست.
- بیاعتمادی عمیق: ایران هنوز زخم خروج آمریکا از برجام را حس میکند. از آن طرف، آمریکا هم به شفافیت ایران و پایبندیاش به توافق شک دارد.
- تحریمهای کنگره: حتی اگر دولت بایدن بخواهد تحریمها را بردارد، بسیاری از آنها توسط کنگره تصویب شدهاند و لغوشان نیاز به رأی نمایندگان دارد.
- فشارهای داخلی ایران: در تهران، مذاکرهکنندگان باید بین نیازهای اقتصادی و حفظ غرور ملی توازن برقرار کنند. افکار عمومی و گروههای سیاسی تندرو هرگونه امتیازدهی را زیر ذرهبین میبرند.
حتی در داخل آمریکا، تحلیلگرانی مثل رابرت ماللی (از گروه بینالمللی بحران) هشدار دادهاند که این شروط مذاکرات را به بنبست میکشاند. گزارشهای نیویورکتایمز نشان میدهد که اختلافاتی بین واشنگتن و تلآویو بر سر مذاکرات وجود دارد، اما نفوذ اسرائیل در کنگره و محافل سیاسی آمریکا قابلچشمپوشی نیست. تندروهای کنگره هم، که اکثراً تحریمهای ایران را مثل یک پرچم افتخار میبینند، بعید است به راحتی کوتاه بیایند.
فرصتها: آیا امیدی هست؟
عوامل امیدوارکننده
- نیاز اقتصادی ایران: اقتصاد ایران به شدت به رفع تحریمها نیاز دارد، و این میتواند تهران را به انعطاف وادارد.
- اولویتهای جهانی آمریکا: آمریکا با چالشهای جهانی مثل رقابت با چین و مسائل داخلی دستوپنجه نرم میکند و شاید نخواهد یک بحران تمامعیار در خاورمیانه به مشکلاتش اضافه شود.
- میانجیهای منطقهای: میانجیهایی مثل عمان و قطر نقش کلیدی بازی میکنند و میتوانند دو طرف را به هم نزدیکتر کنند.
با همه این بدبینیها، چند روزنه امید هم وجود دارد. به نظرم، یک توافق موقت میتواند محتملترین نتیجه باشد: ایران غنیسازی را محدود میکند، و در مقابل، آمریکا برخی تحریمهای نفتی را کاهش میدهد و اجازه آزادسازی بخشی از داراییهای بلوکهشده را میدهد. این میتواند تنشها را کم کند و راه را برای مذاکرات بعدی باز کند.
سناریوهای پیش رو
سناریوی خوشبینانه
دو طرف به یک توافق موقت میرسند. ایران به محدودیتهای برجامی برمیگردد، و آمریکا تحریمهای نفتی و بانکی را بهصورت جزئی برمیدارد. این سناریو به نفع هر دو طرف است، اما نیاز به اراده سیاسی قوی دارد.
سناریوی محتمل
مذاکرات بهکندی پیش میرود و شاید به یک توافق محدود منجر شود، اما تحریمهای اصلی (مثل تحریمهای کنگره) سر جایشان میمانند. فشار اسرائیل و تندروهای آمریکایی احتمالاً مانع یک توافق جامع میشود.
سناریوی بدبینانه
مذاکرات به بنبست میرسد، آمریکا تحریمهای جدید اعمال میکند، و تنشها بالا میگیرد. در بدترین حالت، این میتواند به درگیری نظامی محدود یا تشدید بحران منطقهای منجر شود.
حرف آخر : یک مسیر پر پیچ و خم
اگر بخواهم مثل یک تحلیلگر که ساعتها گزارش خوانده و قهوه سردشده روی میزش مانده حرف بزنم، میگویم: مذاکرات ایران و آمریکا در سال ۲۰۲۵ یک فرصت تاریخی است، اما پر از تله. رفع کامل تحریمها تقریباً غیرممکن به نظر میرسد، چون نه ایران حاضر است هویت استراتژیکش را قربانی کند، نه آمریکا میتواند فشارهای داخلی و خارجی را نادیده بگیرد.
اما یک توافق موقت، که هم به ایران امتیاز اقتصادی بدهد و هم به آمریکا تضمین امنیتی، میتواند بهترین نتیجه ممکن باشد. این مسیر پر از پیچ و خم دیپلماتیک، نیازمند صبر، خویشتنداری و واقعبینی از هر دو طرف است.